کل کل پدرانه
سلام رادینم، سلامی به گرمی نفس های یه بابایی بدقول پر مشغله که هنوز نتونسته برا فرشته کوچولوش شناسنامه و پاسپورت بگیره، سلامی به قشنگی یه مامان مهربون که یه فرشته کوچولو شب و روزشو یکی کرده. بابایی کلا باید بگم این روزا اینقدر سرم شلوغ شده که حتی ظهرا ناهار هم نمی خورم و یه سره کار میکنم و حدود 2 تا 3 ساعت هم بیشتر از زمان کاری میاستم ولی بازم عقبم. بابایی انشاالله زود زود بزرگ میشی و میری مدرسه و میفهمی بابایی چی کشیده از دست اینا!!! دیگه رفتم تو فکرش که تمومش کنم ولی نگران مامانیم که سریع بتونه دست خودشو تو یه دانشگاه بند کنه که عقب نیافته. بابایی یکم به کارم سرعت دادم که تموم بشه ولی این مد نظرم نبوده و شرایط اقتضا میکنه که اینجوری بش...