رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

صحبت های من با فسقلیم

من و عسکام...

سلام به همه دوستای مرهبون خودم. بعد از اینکه این مامانی و بابایی اومدن اینجا و کلی افشاگری کردن و آبلوی منو بردن منم تصمیم گرفتم یه سری از عسکامو منتشر کنم تا صحبت های مامانی و بابایی در حاشیه قرار بگیله.   این شما و این هم عسکای من   یعنی من عاشق ماشین سواریم   سبد خرید سواری هم بدک نیست بعضی وقتا   اینجا هم آمستردامه بیچاره مامانی و بابایی کلی گشتن تا این چندتا دونه گل رو پیدا کردن و منو گذاشتن کنارش.آخه بیچاره ها خورد تو ذوقشون وقتی دیدن خیلی هم تو هلند از گل و گیاه خبری نیست.فکر کنم اینا توی توهماتشون فکر می کردن الان وارد یه جایی مثل بهشت می شن و همینطور گل و بلبله که از سر و کولشون ...
4 مهر 1391

عکس های من

رادینم، پسر خوبم، عزیزم، هی بهت نگفتم سر به سر مامان و بابا نذار و اجازه بده تا یه عکس درست و حسابی ازت بگیرن و اینجوری تلافی نکنن!!! نشون بدم عکساتو ؟؟؟!!!!؟؟؟ نشون بدم اون عکسایی رو که زبون در میاری، لبات رو لوله میکنی، محل نمی ذاری، چهرتو میکشی تو هم!!!!! حالا برا اینکه بگم تهدیدم جدیه یه چندتایی از اون عکسا رو لابلای بقیه عکسا میذارم تو وبلاگت تا خودتم ببینی چی به یر ما میاری برا یه عکس!!! عکس زیر متعلق به موجودی یک ماهه ی دوربین ندیده ی در حال تعجب است !!!! : رادین شیطون می شود: رادین لخت می شود: رادین خوردنی می شود: رادین آواز خان: رادین در ابعاد واقعی: رادین خوابالو: رادین مرد می شود: ...
9 دی 1390

خاله ویلما

پسرم رادین میدونی اینجا بین همکارای من خیلی طرفدار پیدا کردی!!!! دیروز اومدم تو دفترم دیدم خاله ویلما یه نصفه روز نشسته بود و روی عکس شما کار کرده بود. برا اینکه بدونی چقدر سختی کشیده بهت میگم که بنده خدا برای طراحی و افکت های عکست هم فقط از نرم افزار paint که در نوع خودش فاجعه است استفاده کرده. الحق و الانصاف که خیلی زیبا درستش کرده. منم برا تشکر از این خاله مهربون کارش رو تو وبلاگت قرار میدم تا اولا از ویلما تشکر کرده باشم و دوما تو بدونی که این عکست همش بین همکارای بابایی میگرده و همه دوست دارن. در ضمن طبق توضیحات خودش چون خاله جون اهل کلمبیا هستش از سه رنگ قرمز، آبی و زرد که رنگ پرچم کشورشه استفاده کرده که شما فراموشش نکنی. وای خ...
25 آذر 1390

رادین پاسپورت دار می شود؟!

سلام گل پسر مامان و بابا. امروز 17 روز از تولدت می گذره اما متاسفانه هنوز شناسنامه و پاسپورت ایرانی نداری دلیلشم اینه که برای گرفتن این مدارک بابایی مهربون باید یه روز کاری بره هامبورگ که البته با یه عالمه کاری که به خاطر به دنیا اومدن تو به تاخیر افتاده فعلا مقدور نیست و تو کوچولوی ناز برای ثبت شدن هویتت باید یه کم دیگه صبر کنی.دلیل دیگه ای هم که وجود داره اینه که فسقلی ما برای پاسپورتش که قراره باهاش به عنوان اولین سفر زندگیش به ایران سفر کنه به یه عکس پرسنلی خوشگل احتیاج داره که باید توش مثل آدم بزرگا به دوربین نگاه کنه و چشماش باز باشه.واسه همینم من و بابایی و مامان جون چند روز پیش آتلیه ی خونگیمونو راه انداختیم اما هر چی سعی کردیم نتونس...
22 آذر 1390
1