یک سالگی
سلام پسرم بالاخره این مامانی پر مشغله بعد از ۱۰ روز که از تولدت میگذره در حالی که تورو با بابایی فرستاده ددر فرصت کرده تا بیاد و یه کم از این یک سالی که گذشت و جشن تولدت بگه. من هنوزم هاج و واج موندم که این یک سال چطوری گذشت.این یعنی اینکه خیلی خوش گذشت.این یک سالی که من و بابایی با تو بودیم شاید قشنگترین سال همه عمرمون بود.تو هر روز بزرگ و بزرگتر شدی و کارهای جدید یاد گرفتی و ما لذت بردیم از همهٔ این لحظهها.خدایا به خاطر این هدیه بهشتی هر روز و هر لحظه شکرگزارتیم.خودت مراقبش باش که بی تو ما هیچیم. پسر گلم در آستانه ۱ سالگی ما رو با دندونای آسیابیش شگفت زده کرد و حالا...