رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

صحبت های من با فسقلیم

تاخیرنامه شماره 2 + ده ماهگی

سلامی دوباره به نی نی وبلاگ،  به دوستان نی نی وبلاگی و پسر عزیزم برای روزی که خواهد خواند...  اول از همه ده ماهگیت مبارک عزیزم. آنقدر نشد  که بیاییم و بنویسیم که دوباره مجبور به تنظیم تاخیرنامه شدیم. در این مدت که نبودیم اتفاقات خوب و بد بسیار افتاد که تا آنجا که حافظه یاری کند خواهم نوشت در آخرین روزهای حضور مامان‌جون و باباجون،بابای مهربان سفر کوتاهی‌ به هلند را برنامه‌ریزی نموده و بدین ترتیب موجبات شادمانی و تفریح اهل خانه فراهم گردید که دست و  پنجه بابابی درد نکند.چندی پس از بازگشت از سفر بابابی عازم سفر کاری ۳ روزه یی شدند و ما همگی‌ در غم فراق سوختیم و ساختیم.به محض مراجعت ایشان از سفر زم...
4 مهر 1391

تاخیر نامه

سلام به دوستای گل وبلاگیم که از دست این مامانی و بابایی پرمشغله خیلی وقت بود ازشون بی خبر بودم. هی می گم پدر من، مادر من، پاشید یه خبری از دوستام بگیرید یه خبریم از من بهشون بدید هرچی باشه رفقای من هستن، نگرانم می شن و...انگار که نه انگار.دیگه از وقتی هم که مامان جون و بابا جون از ایران اومدن که دیگه کلا سلب مسئولیت کردن و بی خیال من شدن.من برا خودم صبحا بیدار می شم می رم پیش مامان جون و بابا جون صبحونه می خورم، بازی می کنم و کلی شیرین کاری می کنم.بیرون رفتنامم که همش شده با مامان جون و بابا جون.کلا یه جورایی دارم فکر می کنم که بد نیست بی خیال این مامان و بابای پر مشغله بشم و با مامان جون اینا پاشم برم ایران.پاسپورت و هویت مستقل هم که دارم...
30 تير 1391

آموزش تجربیات زندگی به رادین

به به به بازم آقا رادین خوبی پسرم!! میدونی این دنیا زیادم پیچیده نیست و با یه تمرکز کوچولو می تونی بفهمی یه سری چیزاس که هی تکرار میشن میگی نه؟؟!!؟؟ خودت تجربه کن!! مثلا  یه سری سوالای مشابه که همه ازت تو سنین مختلف میپرسن ایناس!! حسابی خودت را برای یه جواب خوب آماده کن که سوالا لو رفت!!! 1) وقتی زبون باز میکنی و کودک محسوب میشی!!! "مامان رو بیشتر دوست داری یا بابا رو؟؟؟ " 2) مدرسه برو که شدی خودتو برا این سوال آماده کن!!! "معدلت چند شد پسر خوب؟؟؟ " 3) در نوجوانی ازت پرسیده میشه!!! "بزرگ شدی میخوای چه کاره بشی؟؟؟ " 4) اگه دانشجو شدی همیشه با این سوال روبرو میشی!!! "درست کی تموم میشه؟؟؟ " 5) اگه سرباز شدی "چند ماه خ...
30 خرداد 1391

الو بابایی سلام رادینم

هی بابایی کجایی که یادت به خیر!!!! از وقتی که اومدم اینجا و شما لطف کردی و تشریف نیووردی!!! من دیگه الان حس میکنم رقابت بدون رقیب لطفیم نداره ها!!! روزا میشینم جلوی پنجره و از پیروزی هام بر بابایی برای کلاغ ها و کبوترا و مرغ های دریایی میگم. به یاد دلاورمردیام می افتم و یاد اونا گریه ام میاندازه. الان تو نیستی و مثل اینه که من تکی دارم مسابقه دو میدم. الان دیگه تو نیستی و تلویزیون دیدن حال نمی ده!!! الان همه دلخوشیم شده یه پنجره!!! پنجره ای که پشت اون پرنده ها میان میشینن و من رو تماشا میکنن!!! راستی بابایی یاد گرفتم با کلاغا حرف بزنم و صداشونو در بیارم. در ضمن آخرین بارت باشه که لباس من رو با سشوار خشک میکنی!!!!!! بگم بگم بگم!!!! آخ...
30 خرداد 1391

سفر آقا رادین به Wismar

سلام بامرام آخه این درسته!!؟؟!! حالا ما یه گله ازت کردیم، ولمون کردی و تنهامون گذاشتی؟ نمیگی آخه بابایی بدون مامانی و شما این ١٦ روز رو چطور بگذرونه!!!؟؟؟ آخه من که هنوز شما به مقصد نرسیده دلم براتون تنگ شده!!! چکار کنم با بقیش؟؟ من که تنها دلخوشیم شما بودید. حالا باید ١٦ روز رو یه جوری تحمل کنم. خوب مامانی هم الان کلی استرس داره!! آقا رادین تو مرد منی ازت میخوام مراقب مامانی باشی. سعی کن به مامانی کمک کنی تا بتونه این دوره کلاساشا با موفقیت بگذرونه و با کارنامه قبولی برگرده. من که خیلی بهش امید دارم البته اگه شما بذاری!!! فرنازم میدونم تو هم الان همین حس رو داری. ولی لازمه موفقیت سختی کشیدنه. من همیشه شاهد تلاشهای تو برای موفقیت...
26 خرداد 1391

گله هایی از رادین

سلام به مرد کوچولوی خودم آقا رادین گل و گلاب، از اونجایی که حضور شما باعث برکت و رونق هر چه بیشتر فعالیت های مامانی گردید و بابایی رو به کل از صفحه روزگار محو گردانید لازم دونستم چند نکته رو خدمت گل پسر عزیزم بیان کنم تا شاید عبرتی شود برای بابایی های امروز و فردا!!! ١- اول از همه یه گله ی کوچولو از آقا رادین گلم بکنم. آخه پسر گلم این چه روحیه ی در به داغونیه که شما نوزادا دارین که ما پدرا باید کلی پول برا یه استوانه بدیم که از توش صدا میاد بیرون. اخه چرا از هلیکوپتر کنترلی یا قایق کنترلی خوشتون نمیاد که ما هم در کنار شما یه حالی ببریم!!!! بابا به چه زبونی بگم از اسباب بازیات خوشم نمیاد... تازه کاری به سر درد و بقیه چیزاش ندارم ها... ٢...
25 خرداد 1391