رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

صحبت های من با فسقلیم

گله هایی از رادین

1391/3/25 6:52
نویسنده : بابا مهدی
1,245 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به مرد کوچولوی خودم آقا رادین گل و گلاب،

از اونجایی که حضور شما باعث برکت و رونق هر چه بیشتر فعالیت های مامانی گردید و بابایی رو به کل از صفحه روزگار محو گردانید لازم دونستم چند نکته رو خدمت گل پسر عزیزم بیان کنم تا شاید عبرتی شود برای بابایی های امروز و فردا!!!

١- اول از همه یه گله ی کوچولو از آقا رادین گلم بکنم. آخه پسر گلم این چه روحیه ی در به داغونیه که شما نوزادا دارین که ما پدرا باید کلی پول برا یه استوانه بدیم که از توش صدا میاد بیرون. اخه چرا از هلیکوپتر کنترلی یا قایق کنترلی خوشتون نمیاد که ما هم در کنار شما یه حالی ببریم!!!! بابا به چه زبونی بگم از اسباب بازیات خوشم نمیاد... تازه کاری به سر درد و بقیه چیزاش ندارم ها...

٢- نه رادین جون مثل اینکه گله خورت بالاس!! این یکی هم که مربوط به شخص شخیص اقا رادینه که!!! پسرم، بزرگوار، زیبا، فرشته، فهمیده، عزیز اینی که تو میگیری و باهاش کله ی بابایی رو میپیچونی بینی محترمه منه، دستگیره ی کله نیس به خدا اونا هم اسمش گوشه بوق نیست. نکن بچه دست نزن!!! مگه نمی دونی این دو عضو شریف تا اخر عمر رشد میکنن و فعالیت های شما هم کاتالیزوریه برای رشد این دو عضو شکیل بنده!!!!

٣- اااا چه حالی میده خوشم اومد آقا رادین، تو خونه که زورمون بهت نمیرسه که!!! اخه خوبه منم بیام خودمو برا زن تو لوس کنم!!! نه وواقعا خوشت میاد؟؟!!!؟؟ بابا کلا با این کارات مامانا تصاحب کردی!!! تموم شد!!! همش شد مال خودت و من موندم و اس ام اسای مامانی قبل از ازدواج!!!

٤- اخه بچه آزار داری!!! خسته و کوفته از سر کار میایم که یه کوچولو در اون گوشه اتاق بی سروصدا استراحت کنم.. اولش با اون روروووک کذاییت میای پیشم و اینقدر اهنگ میزنی تا بغلت کنم بیای پیشم و اینجاس که من میفهمم واقعا از سر کار اومدم خسته هم نبودم و من رو با معنای واقعی کلمه خستگی اشنا میکنی.

5- لطفا در بیان کلمه دَدَ دقت بیشتری بفرمایید... اگه منظورت از دَدَ بیرونه پس چرا من بعد از نیم ساعت لباس پوشیدن و شما را اماده کردن و سوار کالسکه کردن هنوز بیرون نرفته تو اسانسور خوابت میبره و وقتی بر میگردم میام خونه بیدار میشه!!! اخه این دَدَ معنیش چی میشه؟؟!!!

6- ببین الان ساعت 4 صبح اینجاس و 6:30 ایران، منم بیدارم و دارم برات این متن رو مینویسم فردا هم صبح باید سر کارم باشم. ساعت گویای این هست که مورد 6 را بنویسم "بدون شرح"

7- اخه این چه کاریه که خودت غذات رو کامل میل میکنی (نوش جانت) بعد موقع غذا خوردن بابایی که میشه میای روبروش میشینی دهنت رو مزه مزه میدی بابایی به خدا کوفتم میشه (با تشکر از مامانی)

8- من تا حالا از مبل نیوفتادم پایین!! راستشو بخوای میترسمم بیوفتم!! بلا!! تو که افتادی چه حالی داشت؟؟!!!

9- مردم از بس که بیبی انشتین نگاه کردم بابا این تلویزیون چیز دیگه ای نداره!!! مامانی من هم شمارش یاد گرفتم هم اسم حیونا و هم رنگا !!! به خدا جام ملت های اروپا هم برام خوبه ها!!! انیشتین هم خودش اونا رو نگاه میکرد. الانم اخرای دوران تحصیلمه. لااقل سی دی 2 شا بذار از 3 بیشتر بشماریم.

10- بفرما لپتاپ !!!

11- از نوع پی پی هاتم معلومه که برا خودت مردی شدیا!!!

12- خداوکیلی اینقدر با مامانی دست به یکی کردید و پمپرز خریدید که الان که اسمش میاد من حساسیت بهش نشون میدم و نوک یینیم جوشای قرمز میزنه!!!

13- فدای اون بوسای ملوست که باهاش حسابی گوشای بابایی رو دراز کردی!!!!

و در نهایت...

رادینم همه اینا برای روزیه که شاید کمکی باشم برای لبخند زدنت.

همیشه خندان باش پسر عزیزم

قربانت

بابایی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان طلا
25 خرداد 91 10:00
آخی این زبون حال خیلی از باباهاس . جالب بود من که خیلی کیف کردم
مریم مامان عسل
25 خرداد 91 23:41
آخیییییییییییییییییییییی!
رادین بابایی گناه داره. یکم باهاش راه بیا.
پسرک شیطون بلا پس کو عکس جدید؟
گویا ایران اومدن مامان و بابا رو تنبل کرده!
قبلا عکسای آتلیه ای باحال ازت میگرفتن ما هم میدیدیم ذوق میزدیم.
دوحالت داره: یا تنبل شدن یا دیگه وقتشو ندارن. فکر کنم گزینه ی دوم صحیحه!


سلام
جشم حتما عکسای جدید رادین رو میذارم
مامان تارا و باربد
27 خرداد 91 8:39
رادین کوچولو بابا کمی هوای بابایی رو داشته باش طفلی صداش دراومده هاااااا
سمانه
27 خرداد 91 10:32
الهییی خیلی بامزه شده ماشالا ....همه این شیطنتاشم شیرینه...همیشه شاد باشین
مامان رهام
27 خرداد 91 12:24
سلام.....................آخه رادين جون يه كم هواي بابا مهدي تو داشته باش ديگههمسر منم دقيقاً مثل شما حالا صبر كنيد بزرگتر بشه رادين كوچولوي ما روز به روز شيطونتر مي شن
مامان آرشیدا قند عسل
28 خرداد 91 9:33
چه شیطون بلایی شدی کاکل زری حالا نمیشه کمی هم هوای بابایی رو داشته باشی بعداً لازمت میشه هان از ما گفتن بود.!