رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

صحبت های من با فسقلیم

سلام عزیز دل بابا

سلام عزیز دلم خوبی باباییم میدونم که شناختیم. خوب بچه منی دیگه!! باهوش، زرنگ و پرتلاش.  بابایی اعصابم چند روزه خیلی ریخته بهم. ولی تو نگران نباش همش درست میشه.  مامانیم خوبه. تو اون اتاقه. خوب بحثو عوض کنیم مامان اومد!!!!!!!!!!!  بابایی کمک ...  امروز با مامان اسمتم انتخاب کردیم میدونی اسمت چیه؟؟ از زیر زبون من چیزی نمیتونی بکشی بیرون. نه نه نه خودتو لوس نکن . نه نه این کارو نکن باشه میگم. باشه باشه ببین اسم اصلیتو نمی دونم ولی قرار شد با مامان تا یه مدتی وقتی به دنیا میای اسمتو صدا نکنیم و بهت فقط بگیم نی نی . خیلی خوب من یواشکی اسمتو صدا میکنم ولی به کسی نگیا. با مامان هر روز در مورد تو نحوه تربیتت و اه...
16 فروردين 1390

چطور کفر مامان فرناز رو در بیاریم!

چطور کفر مامان فرناز رو در بیاریم! بابایی امروز میخوام یه سری کارای تخصصی یادت بدم برا محبوب شدن فقط اگه گیر افتادی به من چه!!! تا دیدی مامان دوربین فیلم برداری رو اورده تا ازکار قشنگی که داری می کنی فیلم بگیره دیگه اون کارو نکن.بعد که مامان دوربین رو گذاشت سرجاش دوباره همون کار قشنگه رو بکن!  با هر اسباب بازی فقط یه بار بازی کن! وقتی با مامان می ری مهمونی یه راست برو سراغ چیز های شکستنی! وقتی مامان بهت غذا می ده تف کن.وقتی بابا بهت غذا می ده بخور و لبخند بزن! این یه رازه! همه پرستار های بچه دشمن تو هستن!  می دونی همه جازیست های موفق وقتی بچه بودن موقع غذا خودن مدام با قاشق...
11 فروردين 1390

بابایی گلم ممنونم که تنهام نمیذاری

بابایی گلم ممنونم که تنهام نمیذاری ولی قبل از ورودم میخوام به چند نکته اشاره کنم که برام از لباس بتنول مهمتله اینا یه نی نی دیگه گفته منم میگم چون درد ودل همه نی نی هاست که قبل از تولدشون آرزومندند: اَ بَ بَ اِ اَ دَ آ ... آخ ببخشید یادم رفت شما این زبون و بلد نیستید. متن ترجمه شده اش اینه: آقای بابایی محتلم! در کمال احتلام خواهشمندم  اینقدل لب و لوچه ی غیر پاستوریزه ، و سار و سیبیل سیخ سیخی آهال نشدتون را به سر و صورت حساس من نمالید ! 40تیکه خانوم مامانی محتلم! از مصرف هله هوله ی زیاد پرهیز نمایید! این عمل نه تنها برای سلامتی شما خوب نیست، بلکه موجب می شود که شیرتان بوی" بچه سوسک مرده" بدهد. آقای بابایی محتلم ! کودکان ...
11 فروردين 1390

پسمل یا دخمل عزیزم بابایی میخواد باهات حرف بزنه

  سلام عزیزم چند روزه باهامون صحبت نکردی. کجایی عزیزم. دلمون تنگ شده برات. امروز 16 روزته. بهت تبریک میگم بابایی. میخوام حالا که تو دنیا رو نمیتونی ببینی برات گزارش بدم با مامانی چکار کردیم تو این چند روز. پریروز نشستیم اسم تو و خواهر برادرتا با هم بررسی میکردیم. میدونی که اسم تو برامون خیلی مهمه. اسم برادر یا خواهرت هم بستگی به اسم شما داره پس دقت لازمه درسته عزیزم؟ با مامان کلی اسم پیدا کردیم که هنوز داره بررسی میشه. امروزم رفتم مدرسه مامان همه سرشون تو کتاب بود و از کلاس میومدن بیرون، مامانت کلشو کرده بود تو یه دونه سیب و هی داشت به شما غذا میرسوند .(مچشو گرفتم) بعد 3 ساعتی بی خیال کار شدمو با مامان فرناز رفتیم ف...
11 فروردين 1390

سلام مامانی سلام بابایی

سلام مامانی سلام بابایی:   شناختی منو !!! منم نی نی تو. الان من 14 روزمه. اوووووو کلیه که اومدم. دیروز منو دیدی. خوشگل بودم؟ دوسم داشتی؟ من که خیلی دوست دارم. برام شکلات میخری؟ مامان، من بچه خوبیم نگا     این اولین ناممه به شما و میخوام همش حرف بزنم باشه.!!!!  ببین!!! دالم خباجت میکشم. منتظلم بیام بیلون بغلم کنی:   آب بازی کنیم:     بعدشم تو و بابا هی با من بازی کنید. اااا بابا کجاس؟ چند بار سلم زد و یفت گوشتو بیال جلو <> خیلی مهلبونه منم خیلی دوسش دالم.  ااااا مامان حسودی نکن تو هم دوس دالم عژیژم. با املوز فکر کنم  3 ساعت دیگه بلم تو 15 روز، ووووایییی 1 روز دیگه ...
9 فروردين 1390