رادین و شکایت هایش
ای داد ای بی داد، ایهاالناس به دادم برسید!!! جام خیلی کمه این مامانی هم که قربونش برم همکاری ممکاری در حد تیم ملیه!!!
آخه مادر من، بزرگوار، عزیز، مهربون، خوبه که خوب خوب میدونی من یه نمه بزرگ شدم!!! یه تخته نیست اینجا من بزنم بهش؟؟؟؟؟ (لطفا یکی برام بزنه به تخته!!!!!)خب، چی میگفتم؟؟؟ آهان من بزرگ شدم!!!! ابعاد شما هم که ماشاالله!!! جا خودتم زوری میشه تو بدنت حالا منم تو شکمتما!!! آخه این پرشای ارتفاع چیه که میکنی یا غلت زدنت تو خواب رو دیگه من چطور باهاش کنار بیام!!!؟؟؟ تازه همش هم که وای به حال بابایی اگه رو شکم بخوابه!!! هی افسوس هی افسوس تا اون بیچاره رو برش گردونی!!!
آخه شما که از 4 جهت خواب 3 جهت رو که قربونش برم خوب میخوابی که!!! فکر منم که .... تازه وقتیم که من بیدار میشم هی بهم میگی بخواب بچه تکون نخور بذار بخوابم!!!! مادر من کمرم خشک شده دارم یه تکونی بهش میدم دست خودم نیست که!!!!
در ضمن حالا خوابیدنتو بتونم یه کاریش کنم چرا آخه مثل آرتیستا میپری رو تخت!!! حالا پریدی که پریدی اون غلت آخری چیه که میزنی؟؟؟؟!!!!؟؟؟؟
ای خدا تو که ما را دیدی پس چرا بهم کمک فنری ضربه گیری چیزی ندادی تا حداقل از بالا وپایین و چپ و راست اینقدر بهم فشار نیاد؟؟؟
حالا مامان رو بگیم دیگه بهش عادت کردم!!!! با این آقای پدر چه کنم؟؟؟ این یکی رو کجای دلم بزارم من؟؟؟!!!؟؟؟ اخه یکی نیست بگه مگه تو دستگاه سی تی اسکن روت نصبه که اینقدر دقیق در مورد من و موقعیتم و وضعیتم نظر میدی؟؟؟ اصلا مگه دکتری؟؟؟ مگه تو دانشگاه به شما درسای خودتونو آموزش ندادن؟؟؟ خیلی مشکوک میزنی پدر خان!!! در ضمن فکر کنم من و شما با هم برنامه ها داریم!!!
میسی از بذل توجهتون
رادین از اعماق دل مامانی