رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

صحبت های من با فسقلیم

خدایا...

1390/10/20 16:51
نویسنده : بابا مهدی
699 بازدید
اشتراک گذاری

امروز می خواستم یه پست دیگه برا رادین کوچولوم بذارم و حتی کاملا متنش رو هم نوشتم ولی قبل از ارسال یه سری به وبلاگ آرین کوچولو زدم و پست ناراحت کننده ای رو اونجا دیدم که کوچولویی محتاج دعای شما دوستان گرامیه، به همین دلیل اون پست رو با اجازه مامان آرین به جای مطالب رادین اینجا کپی کردم تا تمام دوستای رادین براش دعا کنن. بازم از دوستای خوبم ممنونم.

*************************

دوستای گلم یه فرشته کوچولو گویا 2 ساله روی تخت بیمارستانه.....متاسفانه حال و روزه خوبی نداره.....به دعاهای خیرتون نیاز داریم.....

سماور در حال جوش روی کابینت بوده و پایه اش شل شده بود...انار(فرشته کوچولو) دستش به سیم و شیر سماور میرسه و متاسفانه برمیگرده روش...

همگی با هم دعا کنیم.....

از همه دوستان خواهش میکنم این پست رو تو وبلاگشون قرار بدن تا دوستاشون هم در این دعای عمومی شریک بشن.

پیگیری احوال انار : http://nafasjooonam.blogfa.com/

منبع: وبلاگ آرین

************************

بیایید با هم دست به دعا بریم.


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان یسنا
20 دی 90 19:13
ادرس رو دوباره چک کنید.البته ببخشیدا.اخه الان نظر داشتم؟


الان درست شد و من وبلاگتون رو از طریق وبلاگ ارین جون پیدا کردم و براتون نظر گذاشتم.
مامان یسنا
21 دی 90 14:19
خداروشکر
مامان علی
21 دی 90 21:20
خدارو شکر که الان حالش بهتره.... منتظر پستهای شاد و پر انرژی تون هستیم . رادیییییییییییییین خیلی دوست دارمممممممممممممم
مامان نفس طلایی
21 دی 90 23:46
سلام منم از وقتی شنیدم واقعا ناراحتم خدای مهربون کمکشون کنه
خاله جون احمد
22 دی 90 12:49
خدا به اين فرشته كوچولو كمك كنه
مریم مامان عسل
22 دی 90 15:58
امیدوارم زود زود خوب شه. واقعا ناراحت کننده بود! یک لحظه هم نباید بچه رو به حال خودش بگذاریم که فاجعه به بار بیاد! خدای مهربون مواظب نی نی هامون باش.
پس رادین جونم کجاست؟


سلام خاله من اینجام، الان خوابم
مامان علی
24 دی 90 18:34
رادین کجایی پس . عکساتو بذار دیگه


خاله ببین یه کار رو دادم دست این مامان و بابا!!! حالا اگه درست انجامش دادن!!!!
مامان یسنا
26 دی 90 13:38
واااااااااای خونتون چقدر بهم ریختست........
خونه تکونی دارین......
رادین بهم ریخته......


خونمون!!!! خاله از کجا فهمیدی خونه بهم ریختس؟؟!!؟؟ من که خونه رو در به داغون کردم ولی آثار جرمم رو که تو این عکسا نیذاشته بودم. ای خاله شیطون حس ششم داری!!!
dp
26 دی 90 22:15
سلام . اولین قهقهه بلند ملیسا : موضوع یادداشت جدید من هستش . ممنون میشم با حضور خودتون این حقیر رو سرافراز کنید و از طرفی هم با گذاشتن یه یادگاری تو قسمت نظرات ، ولو یک سلام ، روزهای خاطره انگیزی رو برای دخترم رقم بزنید . منتظر شما هستیم .
مامان محمدجان
26 دی 90 22:47
اللهم اشف مرضانا
مامان نفس طلایی
30 دی 90 23:45
فرشته ی کوچولو ، انار خانوم رفت بهشت برای همیشه .......


اره کلی ناراحت شدم. گریه ام گرفت. خدا بیامرزدش و به مادر و پدرش صبر بده