به مناسبت دومین سالگرد آشناییمان
انگار همین دیروز بود که من و تو هر کدام از سویی، اولین کلمات مشترکمان را با هم نواختیم و این نخستین حرف از حروف رمزی بود به نام تقدیر؛ و ببین که چگونه تقدیر ما را در بین شلوغی های این دنیا و از پس کوچه پس کوچه های پر هراس زندگی به هم رساند و امروز من و تو از خشت وجود خودمان محفلی ساخته ایم به نام زندگی مشترک و رساله ای نو بدست گرفته ایم تا آرزوهایمان را که حالا دیگر بوی اشتراک می دهد، به واقعیت گره بزنیم. همسر مهربانم، چه خوب شد که تو تقدیر من بودی و چه خوب شد که ستاره ی تو در آن سوی آسمان ها به ستاره ی من گره خورده بود و چه خوب شد که خدا سخت به یادمان بود و حتی آنجا که ما نیز فراموشش کرده بودیم او هنوز به یادمان بود و پدرانه مراقبم...