رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

صحبت های من با فسقلیم

رادین جان بابایی اعصابش خورده

1390/5/26 13:18
نویسنده : بابا مهدی
454 بازدید
اشتراک گذاری

سلام کوچولوی نازم

رادین بابایی خسته اس اعصابش خورده!! ناراحته!! تمرکزش بهم ریخته!!! گفتم بیام پیش مرد خودم یکم باهاش درد و دل کنم.  آدم نمی دونه به این آلمانیا چی بگه!!! حالشون اصلا خوب نیست!!! دارم کار خودمو میکنم، به تمرکز نیاز دارم دم و دقیقه ایرادای بنی اسرائیلی میگیرن!!!

طبق آخرین نطقاشون باید برم جلسه دفاع دانشجوهایی که اصلا با من هم رشته هم نیستن!!! آخه یکی نیست بگه بهشون آدم حسابی رشته تولید چه ربطی به برق و کامپیوتر داره آخه!!!!

بهش میگم آخه پروفسور جون من برم جلسه دفاع برقیه رو ببینم چیزی که نمی فهمم که!! فقط ساعتمو نگاه میکنم میبینم کی تموم میشه!!جالبه که خودشونم می دونن دارن زور میگن ولی بازم اصرار میکنن.

رادین ببین بابایی چقدر برا این دکتراش اعصابش خورد شده!!! ولی بذار یه چیزی رو در گوشی بهت بگم، هر چقدر کارم سخت باشه، هر چقدر فشار روم زیاد باشه، هر چقدر فکر سختی ها اذیتم کنه، محاله، محاله، محاله بابا رو تو خونه ناراحت ببینی، همش فدای یه تار موی تو و مامان فرناز. تازه تمام تلاشمو میکنم که هیچوقت کارای بیرونمو تو خونه نبینی!! کار بیرون مال بیرونه و تو خونه فقط تو و مامان!! اه ه ه چقدر از خودم تعریف کردم!!! خوب شد اعصابم خرد بود آخرش شد این!!! ابرو

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان خانوم
26 مرداد 90 17:30
سلام خیلی عالی مینویسین!وبلاگتونو دوست دارم با اجازه لینکش کردم خواستید شما هم منو لینک کنید!


مرسی
فاطمه
26 مرداد 90 17:51
سلام به مامان بابای آقا رادین،چه وبلاگ باحالی دارین،بیچاره مامانش از دست این باباش چی میکشه!با اجازه لینکیدمتون!راستی نینیامون فقط چند روز باهم فرق دارن


سلام فاطمه خانم
مرسی به خاطر اینکه به وبلاگ رادین سر زدید. در ضمن فکر میکنم مشکلی تو آدرس وبلاگتون هست چون هر کاری کردم نشد برم تو وبلاگتون
مامان نفس طلایی
26 مرداد 90 18:28
سلام خسته نباشین رادین چه مامان و بابای خوبی داره خوش بحالش
مامان نفس طلایی
26 مرداد 90 18:33
سلام به مامان رادین جون ممنونم بهم سر زدین اما فکر کنم رادین جون نزدیک تر باشه به شما اخه نی نی ما شاید 3 سال دیگه بیاد پیشمون یعنی هر موقع این درسا بذاره
مامان قندعسل
26 مرداد 90 18:50
سلام وبلاگ شما با افتخار لینک شد
مامان نفس طلایی
26 مرداد 90 22:59
سلام با اجازه لینکتون کردم
مامان آرین
26 مرداد 90 23:02
بازم سلام به مامان و بابای رادین جوووووووون وبلاگ خیلی خوبی دارین و خیلی هم جالب مینویسین.من با اجازه لینکتون کردم . اگه دوست داشتین به ما هم سر بزنین
مامان آنیتا
27 مرداد 90 14:27
سلام. ممنون که به من سر زدید. لینکتون کردم.
فاطمه
28 مرداد 90 12:43
سلام،حالتون که خوبه ایشالله!میگم باباش که اینقدر سلطه طلبه وای به حال پسر گلش،طفلکی مامانش