رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

صحبت های من با فسقلیم

زبان بدن رادین و بقیه نوزادا

1390/7/22 13:52
نویسنده : بابا مهدی
695 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی خوبی؟؟؟

امروز میخوام یه کوچولو در مورد دنیای خودمون باهات حرف بزنم. میدونم که داری خودتو برای استقبال از من آماده میکنی به همین دلیل گفتم بیام پیشت و چند کلمه ای باهات صحبت کنم:

اوووو اینقدر حرف برا گفتن دارم که نمی دونم از کجا شروع کنم، می دونم که تا حالا برا رسیدن به اهدافت زبونای زیادی یاد گرفتی، فارسی، انگلیسی، آلمانی و ارمنی. همه این زبونا برا این بودن که بتونی با اونایی که برات مهم هستند حرف بزنی و حرفاشونو بشنوی و بفهمی و به هدف هات برسی، حالا اگه دوست داری زبون من رو هم یاد بگیری بیا تا بهت چند تا نکته کوچولو بگم:

زبان بدن من به سه بخش تقسیم میشه:

1)       لمس کردن و تعادل

2)       حواس

3)       گریه کردن

بریم سراغ زبان آموزی رادین:

1)       لمس کردن:

مامان جونم میدونستی که من دقیقا بعد از تولدم می تونم واکنش های متفاوتی نسبت به لمس بدنم با قلم موهای با ضخامت متفاوت بدم؟؟ یا اینقدر بدنم به لمس شدن حساسه که در مقابل جریان هوا که به سختی بزرگترا اون را احساس میکنن واکنش نشون میدم و اون رو کشف میکنم!!!

تو این زبون من دو تا کار می تونم انجام بدم اولیش چنگ زدنه و دومیش گرفتنه. یه چیز میگم ولی قول بده هیچ وقت امتحان نکنی چون برام ضرر داره!!! اگه انگشتت رو کف دستم بذاری اونقدر بعضی وقتا محکم میگیرمش که میتونی من رو با اون بلند کنی!!! یه کاری رو همین الان خودت امتحان کن لطفا؟ دستت رو مشت کن؟؟؟ کردی؟؟ شست دستت روی بقیه انگشتاس درسته؟ ولی همه ماها وقتی دست مون رو مشت میکنیم سعی میکنیم یه چیزی رو بگیریم و به همین دلیل شست دستمون رو داخل مشتمون قرار می دیم و این نشانه سلامت ماهاس.

موضوع بعدی اینه که ما تمام چیزایی که میگیریم به شکل هدفمنده و وقتی به خودمون زحمت میدیم که بگیریم که چشمامون بهمون بگن میتونید. مثلا اگه عینکی رو چشمامون باشه که فاصله رو بهمون اشتباه بگه و مطمئن باشیم که می تونیم بگیریم ولی نشه زود گریه میکنیم و این هم نشان از سلامت بینایی و احساسی ما داره.

2)       حواس:

حالا نوبت به موضوع دوم میرسه که زبان 4 تا از حواس های  ماست.

بینایی:

مامانی میدونستی که در اولین ساعت های تولد من چهره شما را بین همه چهره های غریبه تشخیص میدم؟؟!!؟؟ یا رنگهای قرمز و سبز و زرد و آبی رو میتونم ببینم؟ و یا میتونم تفاوت بین اشکال هندسی رسم شده مانند مثلث، دایره، مربع و ضربدر را بفهمم؟؟!!؟؟

میخوام بدونم دوست داری در مورد حواس چشایی و بوایاییم بدونی؟؟ میدونی که ما واکنش های یکسانی در برابر طعم ها ی ترش، شور و شیرین با ادم بزرگا داریم.  یا اینکه موقع تولد حس بویایی مون باعث میشه که واکنش های مثبت و منفی نسبت به بوی میوه و ماهی داشته باشیم؟ یا بوی پارچه سینه بند مادر خودمون رو فقط دوست داریم و واکنشی برای بقیه نشون نمی دیم؟؟؟

بذار تا یه رازی رو بهت بگم، مامان جون حس شنوایی ما به گونه ای هست که ما با شنیدن گریه کودکی دیگر پی به ناراحتی اون میبریم و ما هم گریمون میگیره!!!!! و در اصل ما دو تا با هم حرف می زنیم ولی اگه صدام رو ضبط کنی از شنیدن صدای گریه خودم گریم نمی گیره چون با خودم که حرف نمی زنم که!!! حالا دوست داری در مورد گریه هام بدونی؟؟

3)       گریه کردن و انواع آن

ما با گریه کردن با شما حرف میزنیم، آخه میدنی زبونتون رو اون اولا بلد نیستیم و با زبون خودمون باهاتون حرف میزنیم. گریه های ما خیلی متفاوته و همش معانی خاصی داره و میشه علت همه اونا را ناراحتی های جسمانی یا روحی و عاطفی دونست.

1-3) گریه "مامان من گرسنمه":

آهنگ این گریه به این شکله که من با یک توالی تکراری گریه میکنم و لحظه ای توقف برای نفس کشیدن و استراحت و باز ادامه می دم و باز توقف و باز گریه و همینطور تا انتها و تا وقتی که گرسنگیم رفع بشه ادامه میدم.

راه حل:

بهم غذا بدید

2-3) گریه "مامان من پوشاکم کثیفه":

من همیشه میخوام که لباسام خشک باشن و اگه کثیف و تر باشن اینجوری گریه میکنم: گریه میکنم و بعد یواش یواش صدای گریم بلند و بلندتر میشه تا گوش اسمون رو کر کنم در ضمن ووول هم میخورم موقع گریه کردن!!!

راه حل:

فورا لباس زیر من رو بررسی کن لطفا.

3-3) گریه "مامان یه چیزی آزارم میده":

همه ما هنگام درد گریه میکنیم و این گریه به این شکله: گریه تند و تیز و شبیه جیغ کشیدن و ما بین اون بریده بریده نفس میکشم و دوباره جیغ میکشم.

راه حل:

لطفا تلاش کن و اون چیزی که آزارم میده رو پیدا کن.

3-3) گریه "مامان من را سرگرم کن چون سیرم!!!!":

کلا من آدم اکتیوی هستم!!! و اگه دور و ورم بهم حال نده و فعال نباشه من حالم خراب میشه!!! به همین منظور گریه ای برای این قسمت طراحی شده. این گریه بیشتر شبیه فریاده تا گریه و تا زمانی دور و ورم خسته کننده باشه وضع همینه!!!! این گریه بیشتر وقتی سیرم اتفاق میوفته!!!!

راه حل:

باهام بازی کن، برام داستان و شعر بخون  و ...

4-3) گریه "مامان من را تکون بده تا بخوابم":

من موقع خستگی یکم بداخلاق میشم (البته ببخشیدا) و حتی با خوابیدن هم مشکل دارم ولی در اصل میخوام بخوابم!!! این یعنی خوددرگیری نوزادی!!! تو این حالت مثل آدم بی قرار ناله میکنم، سرم رو تکون میدم و حتی با دستام چشمام رو میمالونم!!! بابا خوابم میاد دیگه ولی روم نمیشه بگم!!!

راه حل:

لطفا آروم تکونم بده تا بخوابم. میسی

5-3) گریه "مامان بابا و اطرافیان، لطفا با من باشید!!!":

ما نوزادا خیلی اجتماعی هستیم و دوست داریم تو جمع باشیم!!! و وقتی که احساس تنهایی کنیم اینجوری گریه میکنیم: به جای بلند گریه کردن بیشتر حالت رقت انگیزتر گریه میکنیم!!! و شما متوجه میشید که این گریه بیشتر به جای عصبانیت از غمگین به نظر میرسه!!!

راه حل:

کمی کنارمون باشید تا احساس تنهایمون رفع بشه و اگه کار دارید منو با چیزی به خودتون ببندید و ببرید لطفا!!! میسی.

6-3) گریه "مامان من حالم خوش نیست!!!":

این نوع گریه هنگام بیماری است و آرام و خیلی بی حاله!!! و همراه با حرکات آرام و بی حال بدن انجام میشه!!!

راه حل:

بررسی کنید که اگه مشکل جدیه ببریدم دکتر لطفا.

حالا ممکنه بپرسی چرا میخوای حرف بزنی گریه میکنی؟؟؟ جوابت رو اینجوری میگم!!! اگه من تو یه اتاق دیگه باشم و شما یه جای دیگه من بخندم بلندتره یا گریه کنم!!!! بابا میخوام صدام رو به گوش شما برسونم!!! و ثانیا خنده تفکر بیشتری میخواد برا من!!! و گریه باعث تمرین آماده سازی تارهای صوتی ام میشه برا اینده که میخوام حرف بزنم!!!!

حالا برای خاتمه دادن به صحبتام چند تا عکس العمل کلی از خودمون برات میگم:

1)       عکس العمل مورو:

وقتی سر من از فاصله کمی به عقب رها بشه، بدون اختیار دست و پاهام و انگشتام از هم باز میشه و بعد به آرامی بسته میشه

2)       عکس العمل روتینگ:

 این عکس العمل کاملا غریزی است و کمک میکنه که نوزاد سینه مادرش رو پیدا کنه. اگه گونه هایم را به ارامی بمالی من سرم را بر میگردونم و دهانم را باز میکنم.

3)       عکس العمل راه رفتن:

وقتی زیر بغل های من رو بگیری و من رو به حالت قایم و استاده قرار بدی و پاهام رو روی سطح محکمی قرار بدی، من شروع به حرکت دادن پاهام میکنم به گونه ای که شبیه راه رفتنه!!!! این عکس العمل در 3 تا 6 هفتگی ناپدید میشه ولی دلیلی نیست که نتونم راه برم بعدا.

4)       عکس بالا رفتن از پله:

این عكس‌العمل بسیار شبیه رفلكس راه رفتنه، مثلا كه اگر من را در حالت ایستاده نگاه دارید و جلوی پام را با لبه میز یا بالش تماس دهید پام را به نحوی بلند می‌كنم كه شبیه بالا رفتن از پله هست. همین رفلكس در بازوی من نیز وجود داره. اگر دستم با لبه میز تماس پیدا کنه، بازوم را بلند می‌كنم، به طوری كه انگار می‌خواهم لبه میز را چنگ بزنم و در دست بگیرم.

5)       عکس العمل خندیدن:

وقتی شما من را روی شكم بذارین، من به صورت خودكار در وضعیت خندیدن قرار می‌گیرم و باسنم را به طرف بالا میدم و پاهام رو به زیر شكم قرار می‌دم و با حركت دادن پاها وضعیتی شبیه خندیدن (كه البته خندیدن واقعی نیست) پیدا می‌كنم. این حالت وقتی پاهام رو از زیر بدنم در بیارید و صاف کنید ناپدید میشه!!!

 

این مقاله را که از ترکیب مقالات متفاوت ایجاد گردیده به همسر عزیزم فرناز به مناسبت هفته ٣٥ ام بارداری اش تقدیم میکنم.

 برای حفظ حقوق کپی رایت منابع مقاله در زیر آورده شده:

1)       http://www.koodakaneh.com

2)       http://www.aftabir.com

3)       روزنامه سلامت

4)       http://www.daneshju.ir

5)       http://vista.ir

6)       و کتاب زبان بدن نویسنده Allen Pease

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

سحر مامان آراد
22 مهر 90 15:29
مرسی مطالب خوبی بود
مامان مبینا
22 مهر 90 15:50
سلام مامانی گل،چقدرقشنگ این انتظار قدرثانیه هاش رو بدون.من الان سه ماه و بیست ونه روز هست که دختر نازنینم رو میتونم در آغوش بگیرم،چقدرقشنگه حس مادری.
بااجازتون شمارو لینک کردم.امیدوارم دوستهای خوبی برای هم باشن.


سلام
منم خوشحالم که رادین یه دوست خوب دیگه پیدا کرده
مامان نفس طلایی
22 مهر 90 22:16
مامان رادین
23 مهر 90 11:05
سلام عزیزم دلم برات تنگ شده بود بخدا. رادین این روزا خیلی شیطونی میکنه و دیر به دیر میام. ما هنوز منتظر رادین کوچولو هستیم. ممنون که پیشمون میای گلم.