تعطیلات آخر هفته
سلام پسر گلم
راستشو بخوای تو تعطیلات آخر هفته خیلی خسته شدم به همین دلیل نتونستم بیام و باهات حرف بزنم. بذار برات از شنبه بگم. من و مامان و شما که حسابی هوس چلوکباب کرده بودیم رفتیم گوشت چرخ کرده گرفتیم و با کمک مامان مریم و بابا احمد و عمو ایرج و خاله مرضیه رفتیم کنار دریاچه دانشگاه و یه چلوکباب بدشکل خوشمزه درست کردیم. البته من که کمکی ندادم و قایق رو انداخته بودم تو اب و دریاچه گردی میکردم!!!
راستی با اینکه کار خطرناکی بود مامان فرنازم سوارش کردم ( با اصرار خودش) و با این حساب یه دور سه نفری با هم زدیم و شما اولین قایق سواری عمرت رو کردی.
شنبه بعد از ظهر رفتیم خونه عمو ایرج و خسته و کوفته برگشتیم خونه خودمون با قرار گشت و گذار برا یکشنبه!! امروزم با همون اکیپ قبلی رفتیم شهر گردی !!! و کلی راه رفتیم!!! و آخرش هم بازم رفتیم خونه عمو ایرج و الانم که اینجا نشستم یه چشمم بازه و یه چشمم بسته!!! فقط اومدم که تنهات نذاشته باشم.
دوست دارم رادینم