ماجرای بابایی و شلوار

از بابایی به رادین کوچولو

سلام عزیزکم خوبی رادینم. بابایی اومد ولی جدا بدون شما و مامان اصلا بهم که خوش نگذشت هیچ 3 روز از سخت ترین روزای عمرم رو هم تجربه کردم.

خب بگذریم. رادین خان آخه این درسته!! آخه مامانی چقدر فرق!! مگه من پسمل خوبه تو نیستم!!! چرا آخه چرا‍؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

میدونم متوجه نشدی بذار برات کل داستان رو میگم.

از اونجایی که دانشمندان کشف کرده اند که یکی از نشانه های پسر بودن نی نی چاق شدن مکرر پدر نی نی در ماه های 2 تا 9 است  و این چاق شدن روندی لگاریتمی داره منم خب ادمم و از همه مهمتر مردم، که یه پسر تو راه داره دیگه!!! یکمی چاق شدم (نخند  سرطان که نیست!!! چاقیه تازه زودم خوب میشم).

اهان داشتم میگفتم! خلاصه چاق شدم!!! شلوارام هیچکدومش اندازم نیست دیگه!! دوتاشم ترکیده!! دیگه مونده دوسه تا شلوار که از ریختشون خوشم نمیاد!! که همشم دارم همینا رو میپوشم!! جونم برات بگه که از لحاظ شلواری تو محدوده قرمز قرار گرفتم. 3 هفته اس میرم پیش مامانی کلمو کج میکنم معصومانه نگاش میکنم

میگم مامانی!!

من و بیشتر دوس داری یا رادین!!

میگه عزیزم معلومه تو رو!!

میگم چقدر دوسم داری!!

میگه اینقدر !!!

میگم من پسر خوبیم برات

میگه ماهی !!!

میگم یه چیز بخوام برام میخری

میگه جون بخواه!!

بعد که فضا و مکان رو اماده میبینم میگم من شلوارام اوضاش خیلی خیطه!!!! دو تا ترکیده دارم یکی داغون یکی پوسیده دو تا کوچیک شده سه تا ... مامانی اصلا شلوار میخوام.

بعد اون میگه باشه عزیزم میخرم برات!!! تو انتخاب کن فقط.

تا اینجا احساس خود از رادین برتر بینی مضاعف داره خفم میکنه که مامانی میگه پاشو عزیزم بریم بازار. منم که از شادی میخوام شلوار بعدیم بترکونم دنبالش راه می افتم.

به چند لحظه موسیقی توجه فرمایید ( من و این همه خوشبختی محاله محاله محاله ...)

ادامه میدیم.

می رسیم بازار... مرحله اول بازار مامانی شروع میکنه برا بابایی هی مانتو میبینه!! بعدشم شلوارای استرچو گیپورو ... بعد که یه سری به همش زدو نظر بابایی (بچه خوبه مامانی) رو پرسیدو بابایی هم که وظیفش اینه که همشو تایید کنه مگه مامانی بگه نه ، یواش یواش میلیمتری خودمونو به قسمت مردونه میرسونیم. مامانی هنوز داره در مورد اون مانتو قشنگه حرف میزنه!!!! خب رسیدیم به شلوارای مردونه!!! یهو این ور رو نگاه میکنم میبینم مامانی نیست!! اون ورو نگاه میکنم میبینم نیست !!! جلوتر میرم میبینم به به !!! یکی از اون ته صدا میکنه مهدیییییییییی!!!! بیااااااااا!!!! میرم میبینم مادر خانمی برا رادین یه شلوار انتخاب کرده و کلی داره ذوق میکنه!!! اینجاس که بابایی شکست از  رادین رو قبول میکنه!!!

رادین بابایی عزیزم عمرم اگه تو بعدا بابایی شد برات دوست ناباب نگی چرا ها همه اینا منشا در دوران جنینی شما داره!!!