رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

صحبت های من با فسقلیم

صحبت های فسقلی

1390/5/6 13:00
نویسنده : بابا مهدی
463 بازدید
اشتراک گذاری

پدر و مادر عزیزم سلام

هر روز که از عمر من میگذره یه خط به چوب خطایی که روی دیوارها میکشم  بیشتر میشه تا متوجه بشم کی آزاد میشم.  درسته که مامان فرناز سعی داره به من برسه، اما حقوقم از بقیه زندانی ها بدتره، چون اینجا از هوا خوری و مرخصی و ملاقات خبری نیست!

ظاهرا مامانی جدی جدی داره به زایمان تو آب فکر میکنه!! هر چی منم بهش فکر میکنم شبا کابووس میبینم!! شبا خواب میبینم دکتر کنار یه استخر نشسته با یه قلاب ماهی گیری میخواد منو بگیره و قلاب گیر کرد به بد جایی از بدنم!! ... آخه مامانی من آرزو دارم این قرطی بازیا چین دیگه!!؟؟!!

حالا از اینا بگذریم بذارید یکم باهاتون علمی صحبت کنم!! تا حالا براتون سوال شده چرا ماها موقع تولد قرمز هستیم؟؟؟ خب اگر شما هم از نظر پوشش وضعیت نامناسب من را جلوی این همه خانوم دکتر داشتید و بیست جفت چشم به شما خیره می شدند، چه رنگی می شدید؟! تازه تا میایید میگیرندتون وارونه و یه کفگرگی خرج صورتتون !! نه ببخشید وارونه گرفتنم خرج ....نتون میکردن سرخ نمی شدید از خجالت و عصبانیت!!؟؟

تو یه سایتی مطالبه میکردم به یه نکته ادبی ژنتیکی ظریفی برخورد کردم:

این ضرب المثل کل علم وراثت، مباحث ژنتیک و خیلی چیزهای دیگر را یکجا بیان می کند :

« از کوزه همان برون تراود که در اوست!»

خب از من چه انتظاری دارید که یه فرشته خوشکل باشم ولی خودتون .... ای بابا ادامه ندم بهتره ولی نه بذار ادامه بدم. خودتون .... واقعا خنده بر لبانم نقش میبنده وقتی تمسال زیبایتان را میبینم (آهان اینجوری بهتر شد).

در ضمن چرا اول از همه به بینی من توجه میکنید مگر من دست پا دهن و ... ندارم آخه!!!

به بابایی بگو دستت درد نکنه این بود داستانایی که برام شبا میخواستی بخونی!! خوررر پوف!!! آره...

باشه برم دیگه

رادین

منبع : با نگاهی به وبسایت fzahra در نی نی وبلاگ و با تغییرات

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)