احوال پرسی
خوبی پسرم؟؟
راحتی؟؟ مامانو اذیت نمی کنی که ؟؟ بگو کم نه!!!
رادینم مامان به گردنت خیلی حق داره عزیزم!!!
راستی دیروز با مامان فرناز و مامان مریم بابا احمد رفته بودیم گردش البته شما هم با ما بودید ولی خب گفتم برات خاطراتشو ثبت کنم!! تو راهمون یه سری به Real زدیم. یه آقا گاوه که البته خیلی ام بامزه بود چشم مامانی (مامان فرناز) رو گرفت و مامان مریم هم بدون معطلی سریع گفت میخرمش. دیشب تا صبح من و مامان فرناز داشتیم با گاو شما بازی میکردیم .
الان پسرم یه سگ داری یه فک داری و یه گاو. فکر کنم دارم یه طویله حیووون برات جور میکنم. بذار ببینم خر، خرگوش، خروس و خانواده محترمشون، اسب، خوک و چند تای دیگه که بیان جمعمون جمع میشه
راستی تو پسری ولی چرا اینقدر عروسک داری؟؟!!؟؟
همه اینجا دارن تدارک اومدن شما را میبینن!! مامان شهناز که همش در حال خریده و اینترنتی بهمون نشون میده. مبینا کوچولو (دختر خاله رو عرض میکنم) مسوول کیفی خریدای مامان شهنازه. خاله مرضیه هم رفته دبی و قراره یه سری چیز اونجا برات بخره، مامان مریم هم همش داره برات بافتنی میبافه گاهی هم هوس میکنه میره بیرون یه جک و جونوری برات میخره. تازه یه فرش برات خریده اینقدر قشنگه!! از زیر پای من و مامانی کشید و گفت این مال رادینه جمعش کنید!!!
من و مامانیم که دیگه نگووووووو!!
بابایی برات یه لباس از نروژ خریدم خیلی باحاله!! کی میای بپوشیش بهت بخندیم
رادینم کار دارم باید برم عزیزم
دوست دارم