رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه سن داره

صحبت های من با فسقلیم

خبر اومدنتون را دادیم

1390/2/8 12:27
نویسنده : بابا مهدی
354 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بابایی خوبی عزیزم

خیلی تنها شدی عزیز دلم ببخشید میدونم خیلی تنهات گذاشتم.

بازم رفتیم پیش دکترت و دیدیمت حدودا 47 روزت بود اخرین باری که دیدمت!! تقریبا 3.5 سانتی متر و تازه داشتی دست و پا در میووردی. به مامان مریم و بابا احمدم گفتیم که شما داری میای!! وای نمی دونی چقدر ذوق کردند. بابا احمد گریه کرد و خدا رو به خاطر حضور شما شکر کرد.

بابایی  خیلی تنهام مثله خودت، خیلی دلم گرفته نمی دونم با کی حرف بزنم که خریدار داشته باشه. مهم نیس به این نتیجه رسیدم که دنیا مال من نیست و یکم اضافیم. امیدوارم همو ببینیم. بابایی یه دعا فقط برات میکنم و اونم اینه که هیچ وقت تنها نشی و هیچ وقت امیدت ناامید نشه.

بابایی امروز تولد 61 روزگیته!! میخوای عکس خودتو ببینی:

خوب اینم شما !!!

این روزا یه سوالی همه فکرمو مشغول کرده و اینه که آخرش بچم دختره یا پسر؟؟!!؟؟

بابا احمد که خواب بلبل دیده و میگه شما پسری

مامان مریم هم خواب ماهی دیده و میگه دختری

فامیلای مامانی هم خواب دیدن که دختری

و مامان فرناز خواب دیده که دختری و

و در اخر بابایی هم خواب دیده که پسری !!!

میبینی منو تو چه دردسری انداختی !!! خودت بیا و تکلیف همه رو روشن کن !!

بابا حال و روز خوشی ندارم این روزا به همین خاطر اگه دیر و زود شد اومدنم ازت عذر میخوام.

اگه فکر تو نبود ...

 

دوست دارم نازنینم

بابا مهدی

28 اپریل 2011

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)